داستان عجیب عمارت سلطان

پس از مدتی که این فرد در این عمارت اقامت داشت، همسایهها به وی مشکوک شدند. علاوه بر اینکه وی چند زن و تعدادی زیادی فرزند داشت، مهمانیهای عجیبی در عمارت برگزار میکرد و همین موضوع بر شک همسایهها بیش از پیش افزود. گویا در این مهمانیها به طرز وحشتناکی مواد مخدر مصرف میشده است و به ادعای بسیاری از همسایهها سلطان همسران و فرزندانش را شبانه مورد شکنجه قرار میداده است.

اما قسمت ترسناک داستان این جا است که یک روز صبح یکی از همسایهها متوجه رد خونی در کنار در ورودی این عمارت شد و این موضوع را به پلیس هم نیز اطلاع داد. زمانی که پلیس وارد خانه شد با دست و پای بریده شده و غرق در خون مواجه شد و در ادامه جستجوهایش به بدن زیر خاک دفن شده سلطان رسید که تنها دست وی از خاک بیرون مانده بود!
مردم این محله ادعا دارند که هنوز صدای فریاد سلطان و برخی دیگر از اعضای خانه در سراسر این عمارت شنیده میشود، این عمارت در حال حاضر یکی از جاذبههای ترسناک دنیا محسوب میشود.